Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-02@12:57:54 GMT

استعمارگری

تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۷۴۶۳۳

استعمارگری

حضور 70 ساله ملکه انگلیس در رأس هرم قدرت این کشور را شاید بتوان نمادی از سالخوردگی و فرتوتی ساختار سیاسی در انگلستان دانست.

روزنامه ایران: در دوره سلطنت الیزابت دوم، بریتانیا حوادث گوناگونی را پشت سر گذاشت؛ جنگ‌های متعدد، ناآرامی‌های مداوم در ایرلند شمالی، جهش‌های فناوری، بحران‌های اقتصادی، برگزیت، ظهور سیاست‌های ناسیونالیستی راست افراطی، بیماری‌های همه‌گیر و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
.. که تمام آنها را باید در بستر زوال امپراطوری استعماری انگلیس و نیز زوال نهاد سلطنت به حساب آورد. از هر پنج نفری که در حال حاضر در بریتانیا زندگی می‌کنند، چهار نفر در دوران الیزابت به دنیا آمده‌اند. درست چند سال قبل از تولد الیزابت، امپراطوری بریتانیا تقریباً یک چهارم کل اراضی روی زمین را در اختیار داشت. استعمارگران اروپایی - از جمله، بازرگانان و سرمایه گذاران، و نیز اعضای خانواده سلطنتی - از طریق بردگی مردم آفریقا و بومیان و تصاحب و بهره‌برداری از منابع مستعمرات، خود را غنی کردند. امپراطوری اجداد الیزابت در حال فروپاشی بود و ملکه خود را وقف حفظ آن کرد؛ این بار با کلید واژه‌ای جدیدتر و موجه‌تر: کشورهای مشترک المنافع! ملکه پرمسافرت‌ترین پادشاه انگلیس در تمام دوران‌ها بود و از مستعمرات سابق بریتانیا با قایق، قطار، ماشین و هواپیما دیدن می‌کرد. او سعی می‌کرد از قدرت جایگاهی که دارد، استفاده کرده و خود را نماد هویت انگلیس معرفی کند و از این طریق بر اتحاد میان مستعمرات سابق (بخوانید تداوم قدرت استعمارگری انگلیس) تأکید نماید. او معتقد بود که این امپراطوری بریتانیا است که جهان را نجات داده است و ما باید سعی کنیم از این مشترک المنافع دیرین، حتی چیزی بزرگ‌تر و بهتر از آنچه در گذشته بوده‌اند، بسازیم! اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟   بار سنگین سلطنتبر دوش مردم   جالب است بدانیم که اکنون سرنوشت کشورهای مشترک‌المنافع که ملکه آینده‌اش را چنان توصیف کرده بود، به کجا رسیده است؟ حالا، 75 سال بعد از آن زمان، مشترک‌المنافع دارای 54 کشور عضو است که به گفته بروک نیومن (مورخ بریتانیا که علاقه خاصی به تاریخ برده‌داری و مطالعه خاندان سلطنتی بریتانیا دارد) این کشورها به عنوان «بقایای بازمانده امپراطوری بریتانیا» عمل می‌کنند. اگرچه ملکه‌، در زمان حیاتش به فهرست بلندبالایی از جنایات امپراطوری بریتانیا در قرن‌های گذشته اذعان کرد، اما هیچ گاه بابت آنها عذرخواهی نکرد. ملکه در زمان حیاتش بسیار سعی می‌کرد از شایستگی ویکتوریایی اجدادش دفاع کند؛ موضعی که او را به طور فزاینده‌ای در تضاد با بقیه خانواده سلطنتی قرار می‌داد؛ با وجود این اموری همچون عادات خرج کردن و منازعات درون خاندانی آنها در آغاز قرن بیست و یکم به خوراکی بی‌پایان برای ستون‌های جنجالی افراد مشهور در رسانه‌ها تبدیل شد؛ به اندازه‌ای که حتی الیزابت هم نتوانست از انتقادها مصون بماند. مسائل مالی ملکه در سال 1992 توجه عموم را به خود جلب کرد، زمانی که آتش سوزی در قلعه ویندزور رخ داد و بیش از ۱۰۰ اتاق کاخ را ویران کرد. ملکه الیزابت در سخنرانی‌ای که به مناسبت چهلمین سالگرد جانشینی خود ایراد کرد، این سال را «Annus Horribilis» نامید که به زبان لاتین به معنای «یک سال وحشتناک» است. در همین زمان بود که تحلیلگران انگلیسی با این تصمیم دولت که مالیات دهندگان بار 90 میلیون دلاری هزینه‌های بازسازی را به دوش بگیرند، مخالفت کردند. آتش سوزی سال 1992 مصادف شد با گردابی از موج‌های منفی مطبوعات برای خانواده سلطنتی؛ روزنامه‌ها بر سر اینکه اخبار طلاق‌های سلطنتی و رسوایی‌های خاندان سلطنت را پوشش دهند، جنون داشتند و هرکدام می‌خواستند از دیگری سبقت بگیرند. سریال «تاج» نتفلیکس بسیاری از این حوادث، از جمله درگیری با نخست‌وزیران، گزارش‌های خیانت فیلیپ و حمله به کاخ باکینگهام را نمایش می‌دهد. در سال 1997، ملکه به دلیل واکنش‌های دور از انتظار به مرگ عروسش، پرنسس دایانا مورد انتقاد قرار گرفت و بیش از دو دهه بعد، پسر دایانا، شاهزاده هری و همسرش مگان مارکل، در مصاحبه‌ای توضیح دادند که چگونه فرهنگ نژادپرستی در خانواده سلطنتی منجر به خروج نهایی آنها از این دایره شد. ملکه همچنین به دلیل حمایت بی‌سر و صدا از پسر دومش، شاهزاده اندرو که متهم به تجاوز جنسی به یک نوجوان در سال 2001 بود، مورد انتقاد شدید رسانه‌ها بود.   آینده مبهم و زوال خاندان سلطنتی یک نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد که 41 درصد از بریتانیایی‌های 18 تا 24 ساله خواهان جایگزینی سلطنت با یک رئیس دولت منتخب مردم هستند. بنا بر گزارش‌های منتشره، در دهه گذشته، عمده حامیان مقام سلطنت در انگلیس، افراد بالای 65 سال بوده اند؛ شاید به همین خاطر باشد که برخی معتقدند اگر الیزابت در میان گروه‌هایی از مردم محبوب بود، بیشتر به خاطر حس نوستالژیکشان به استعمار بوده است.   جنبش‌های ملی‌گرا و ضدمهاجر انگلیس سعی دارند روایتی پاکسازی شده از تاریخ انگلیس را ترویج کنند که در آن برده‌داری در تاریخ این کشور نادیده گرفته می‌شود؛ اما اعتراضات سال 2020 نشان داد که همچنان رویکردهای نژادپرستانه در این کشور وجود دارد و مهم‌ترین نهاد ترویج کننده این نژادپرستی نیز خاندان سلطنت هستند. در این سال، تظاهراتی هم برای همراهی با سیاه پوستان و همچنین مخالفت با تبعیض نژادی در لندن، پایتخت بریتانیا برگزار شد. در این تظاهرات مخالفان نژادپرستی در میدان ترافلگار لندن تجمع کردند و شعارهایی چون «جان سیاهپوستان ارزش دارد»، «سیاهی پوست جرم نیست» و همچنین «بریتانیا بی‌گناه نیست» سر دادند. در واقع این تظاهرات به بهانه اعتراض به کشته شدن «آدام ترائوره» شهروند سیاه‌پوست فرانسوی که در سال ۲۰۱۶ از سوی نیروهای پلیس فرانسه به قتل رسید، سازماندهی شده بود، اما در حقیقت دلیل اصلی آن تداوم کلان مسأله مهاجرستیزی و سیاست‌های نژادپرستانه میان سفیدپوستان و سیاه پوستان در کشورهای اروپایی بویژه انگلیس بود.   ملکه در داخل کشور محبوب برخی گروه‌ها بود، اما در مقابل، جانشین او چارلز سوم یک چهره عمومی نسبتاً نفرت انگیز است. جانشین، 70 سال منتظر ماند تا به تخت سلطنت برسد و چنین سابقه‌ای باعث شده تا چندان محبوب نباشد. از نظر قانونی این‌گونه نیست که با روی کار آمدن جانشین ملکه، موقعیت ریاست کشورهای مشترک‌المنافع نیز به وی برسد. اما رهبران کشورهای مشترک المنافع به طور غیررسمی با انتخاب چارلز به عنوان رئیس خود در سال 2018 موافقت کردند. اما بروک نیومن معتقد است که ممکن است اوضاع بر همان اساس پیش نرود. کشورهای عضو می‌توانند از آن رویه پیروی نکنند و یکبار برای همیشه سلطنت را کنار بگذارند و در عوض از کشور باربادوس پیروی کنند. نخست‌وزیر باربادوس، میا آمور موتلی درباره این تصمیم نوشته بود: «زمان آن فرا رسیده است که گذشته استعماری خود را به طور کامل پشت سر بگذاریم» و گفت که «باربادوسی‌ها خواهان یک رئیس باربادوسی هستند». در حال حاضر 14 کشور همچنان مقام اول سلطنت در انگلیس را به عنوان رئیس رسمی کشور خود به رسمیت می‌شناسند؛ این کشورها عبارتند از: استرالیا، کانادا، نیوزلند، تووالو، آنتیگوا و باربودا، باهاما، بلیز، گرانادا، جامائیکا، پاپوآ گینه نو، سنت لوسیا، جزایر سلیمان، سنت کیتس و نویس، و سنت وینسنت و گرنادین‌ها. باید دید که آیا این کشورها وفاداری خود را به چارلز پیر حفظ می‌کنند یا با مرگ ملکه، راه باربادوس را که خارج شده بود، در پیش می‌گیرند. نیومن معتقد است پایان سلطنت الیزابت دوم می‌تواند موج دیگری از تلاش‌های ضد استعماری را در مستعمرات دور و نزدیک بریتانیای سابق آغاز کند. او همچنین معتقد است که «اکنون مشترک المنافع می‌تواند کاملاً از هم بپاشد.»   «مشترک‌المنافع»  یا استعمارگری مدرن؟!   از نظر تاریخی، کشورهای مشترک‌المنافع بتدریج با حمایت امپراطوری انگلیس به وجود آمده‌اند. با توجه به پیشینه تاریخی انگلیس مبنی بر تحت سلطه درآوردن کشورهای دیگر و افزایش قلمرو مستعمرات خود در قرن نوزدهم، چند کشور وابسته به بریتانیا توسط اروپایی‌ها به شکل پارلمانی درآمدند و تا حد زیادی حاکمیت کشور خود را به دست گرفتند. با وجود اساسنامه وست مینستر که مفاد آن به طور خاص به «مشترک‌المنافع انگلستان» می‌پردازد، بریتانیا تا سال ۱۹۳۱ موقعیت ویژه‌ای در امپراطوری‌ای که خود گسترده بود داشت، اما ناسیونالیسم که از دهه ۱۹۲۰ آغاز شده بود، با رشد سریع آن در بخش‌های مختلف امپراطوری، مسیر استقلال این کشورها آغاز و این ماجرا از هند و در سال ۱۹۴۷ شروع شد. از اینجا بود که لزوم تعریف مجدد اتحادیه مشترک‌المنافع دیده شد. در سال ۱۹۴۷ اولین کشورها با جمعیت غیراروپایی که به عضویت کشورهای مشترک‌المنافع درآمدند، هند و پاکستان بودند. در سال ۱۹۴۸ برمه (میانمار) مستقل شد و عضویت در اتحادیه را رد کرد. در سال ۱۹۴۹ برای اولین‌بار کلمه انگلیس از این اعلامیه حذف شد و پس از آن نام رسمی سازمان به اتحادیه ملل یا به سادگی به مشترک‌المنافع تبدیل شد. الیزابت دوم، اولین سال‌های سلطنت خود را به‌عنوان ملکه در چنین دورانی گذراند تا بتواند جایگاه نمادین کشورش را در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، تضمین کند. پس از تاجگذاری، او و همسرش فیلیپ، دوک ادینبرو سفری 6 ماهه را آغاز کردند که سیزده کشور در کشورهای مشترک‌المنافع را دربرگرفت؛ انجمنی که عمدتاً از مستعمرات سابق بریتانیا تشکیل شده بود. اگرچه ملکه در مراسم افتتاحیه برنامه کریسمس خود در سال 1953 گفت: «مشترک‌المنافع هیچ شباهتی به امپراطوری‌های گذشته ندارد و این یک مفهوم کاملاً جدید است که بر اساس عالی‌ترین ویژگی‌های روح انسان ساخته شده است؛ به این مفهوم جدید از مشارکت برابر ملت‌ها و نژادها، هر روز از زندگی‌ام قلب و روح خود را خواهم بخشید.» اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و به نظر می‌رسید تشکیل چنین اتحادیه‌ای عمدتاً در راستای نگرانی انگلیس برای از دست رفتن جایگاهش به‌عنوان یک کشور استعمارگر بود. کشورهای مشترک‌المنافع با مشکلات دیگری نیز روبه‌رو بودند و شاید هم به همین خاطر بود که برخی از اعضای آن ترجیح دادند از سازمان خارج شوند، همان‌طور که ایرلند (۱۹۴۹)، آفریقای‌جنوبی (۱۹۶۱) و پاکستان (۱۹۷۲) این کار را انجام دادند، اگرچه سرانجام آفریقای‌جنوبی و پاکستان دوباره به اتحادیه پیوستند.   دموکراسی سلطنتی! ​​​​​​​اغلب اینگونه به نظر می‌رسد که جایگاه سلطنت در انگلیس صرفاً یک جایگاه تشریفاتی است و مقامات این کشور سعی دارند برای رفع اتهام نظام سلطنتی از نظام سیاسی‌شان، اینگونه ابراز کنند که ملکه که اکنون تبدیل به پادشاه شده، چندان اختیاری ندارد و در مسائل سیاسی هم دخالت نمی‌کند! اما حقیقت آن است که امتیازات و ثروت جایگاه سلطنت در انگلیس در برابر اختیاراتی که به شخص آن به ارث رسیده ناچیز هستند! در پاسخ به این سؤال که این مقام تشریفاتی چه اختیاراتی دارد، باید گفت حداقل یک فهرست هجده‌بندی از اختیاراتی که ملکه انگلیس داشت و اکنون به وارثش رسیده، قابل ذکر است؛ مهم‌ترین آنها اختیار انعقاد معاهدات و فسخ ‌قراردادهای‌ بین‌المللی‌ میان انگلستان با سایر کشورها، فرماندهی‌ نیروهای‌ مسلح، انتصاب‌ لُردهای مجلس‌‌ اعیان انگلستان از میان اشراف‌ و شخصیت‌های معروف، عزل‌ و نصب‌ نخست‌‌وزیر، انحلال ‌پارلمان یا دعوت‌ به ‌تشکیل ‌یا تعطیلی موقت‌ پارلمان، تأیید نهایی‌ لوایح‌ و طرح‌های‌ مصوب‌ پارلمان‌ انگلستان، تأیید و تنظیم سیاست‌ خارجی‌ انگلستان، تعیین‌ عالی‌ترین‌ مقام‌ قضایی‌ انگلستان‌ و صدور فرمان‌ عفو است. اختیار عزل و نصب نخست‌وزیر به این معنا است که به‌ طور معمول‌‌ فردی که‌ حزب‌ پیروز در انتخابات‌ مجلس‌‌ عوام‌ این‌ کشور برای نخست‌وزیری معرفی می‌کند، توسط ملکه (یا پادشاه) به این سمت منصوب‌ می‌شود ولی در هنگام بحران‌های سیاسی، پادشاه می‌تواند ‌به‌ عزل ‌نخست‌وزیر این ‌کشور بپردازد. در واقع طبق قانون، صاحب مقام سلطنت، رئیس قوه‌مجریه است و نخست‌وزیر و وزرا زیردست او محسوب می‌شوند. هم الیزابت اختیار تعیین و نصب عالی‌ترین مقام مذهبی انگلیس را داشت و هم وارث جایگاهش؛ چون آنها بالاترین مقام کلیساى انگلستان هستند و لقب «مدافع ایمان» را دارند. نکته دیگر اینکه پادشاه در واقع رئیس قوای ‌مقننه و قضائیه انگلیس نیز هست و برای مثال پارلمان انگلیس از ملکه (یا پادشاه)، مجلس‌عوام و مجلس‌ اعیان تشکیل می‌شود. از همه اینها عجیب‌تر اینکه اغلب اختیارات مهم پادشاه از جمله فرماندهی نیروهای مسلح و حق اعلان‌ جنگ و صلح فقط به انگلستان محدود نیست؛ بلکه ملکه این اختیارات را در 15 کشور دیگر عضو «قلمروهای مشترک‌المنافع» دارد. در واقع الیزابت دوم طبق قانون، ملکه همه این کشورها محسوب می‌شد و پادشاه کنونی نیز همین اختیار را دارد. جالب اینکه اگر خاندان سلطنتی  به هر یک از این کشورها سفر کنند، کل هزینه‌های اقامتشان بر عهده آن کشورها است؛ انگار که ملک اجدادی خودشان است!     انتهای پیام/      

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: کشورهای مشترک المنافع امپراطوری بریتانیا سلطنت در انگلیس خانواده سلطنتی خاندان سلطنت الیزابت دوم نخست وزیر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۷۴۶۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وزیر راه و شهرسازی عازم ابوظبی شد 

به گزارش «تابناک» به نقل از وزارت راه و شهرسازی، اجلاس کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی به ریاست بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی و رئیس ایرانی کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی دو کشور و "بن الطوق الماری" وزیر اقتصاد و رئیس طرف اماراتی کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی دو کشور، روزهای یازدهم و دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ در ابوظبی برگزار می‌شود.

آخرین اجلاس این کمیسیون در فروردین ۱۳۹۳ برگزار شده است. این نشست پس از گذشت ۱۰ سال به‌منظور توسعه همکاری‌های دو کشور در همه زمینه‌های اقتصادی، تجاری، سرمایه‌گذاری و حمل‌ونقلی (هوایی، دریایی، جاده‌ای و ترکیبی) برگزار خواهد شد.

دیگر خبرها

  • دستاورد سفر بذرپاش به امارات چه بود؟
  • صندوق سرمایه گذاری مشترک ایران و امارات تشکیل شود
  • تصویب ۵ طرح بهبود و توسعه میادین نفت و گاز کشور
  • صدور بیانیه تکراری درباره میدان آرش هیچ حقی برای کویت ایجاد نمی‌کند
  • امضای ۲ سند همکاری اقتصادی میان ایران و امارات 
  • تلاش برای اقدام به قتل در مدرسه‌ای دیگر در انگلیس
  • تجارت ایران و امارات به ۳۰ میلیارد دلار می‌رسد
  • کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و امارات پس از ۱۰ سال برگزار می شود
  • وزیر راه و شهرسازی عازم ابوظبی شد 
  • قتل تکان‌دهنده ملکه زیبایی اکوادور در ملأعام